همه آنها را بکشید
زمان که می گذرد حقیقت روشن می شود. تازه میفهمیم که چه موجوداتی کنارمان هستند که هر روز
ممکن هست با آنها در
جاهای مختلف برخورد داشته باشیم و نمی دانیم که هر روز تحت تاثیر افکار و حرکات و زندگی آنها
هستیم ولی در کار هایمان
پشیمانی وجود ندارد چون حس حقیقت همه چیز را به مرور زمان مشخص خواهد کرد از بین این همه
آدم دسته ی بسیار کمی هستند
که به این حقیقت پی می برند شاید سوال کنید این حقیقت چیست...
موجودات پست فطرتی که به ظاهر آدم هستند اما به نظر میاد که این طور نیست برای گمراه کرد من و تو
بوجود آمدن ولی زمان انتقام خود را خواهد گرفت پس طعم
لذت بردن از آن را به تو میچشاند تا به آن وابسته شوی آن هم موقعی که هدف های خود را در زندگی
مشخص نکردی این حقیقت خطرناک اولین دوست تو خواهد بود
که در ابتدا مهربان - دلربا - زیبا و باعث آرمش تو می شود ولی زمان می داند که چطور زهر حقیقت را به
تو بچشاند اول تو را از مسیر زندگی
دور میکند در حالی که تو فکر می کنی همه چیز دارد مثل سابق پیش می رود ... همه ی این کارها
بسیار آرام توسط همان موجودات به ظاهر زیبا صورت می گیرد
اما تو دیگر به آن وابسته شدی و راه برگشتی وجود ندارد مگر اینکه بدانی چطور با این حقیقت به ظاهر
زیبا مبارزه کنی ... اما بدان افرادی هم هستن که به مبارزه با آن پرداختن و موفق هم هستن
اما چاره چیست ... مهم تر از همه نفرت نسبت به این موجودات است اگه دل رو به این موجودات واگذار
کنی چنان بلایی سرش می آورند که خودت هم نمی فهمی چطوری این کار رو کردند
وتنها نفرت می تواند به مبارزه با آنان بپردازد ...
ختم کلام که پسر جون گوله حرف های این دخترا رو نخور به زندگی بدون اونا فکر کن... و همیشه به دنبال راه هایی باش که حس نفرت رو تو روحت ایجاد کنه تا بتونی به هدف های مهم زندگیت برسی.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
ضد دختر،
،